--- ---

تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 10:43 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 10:38 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 10:35 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 8:10 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : سه شنبه 5 شهريور 1392برچسب:, | 7:58 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, | 21:7 | نویسنده : nsm.lxb |

--- ---

تاريخ : دو شنبه 4 شهريور 1392برچسب:, | 20:55 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, | 22:27 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, | 22:24 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, | 22:23 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, | 22:19 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : دو شنبه 20 شهريور 1391برچسب:, | 22:17 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : یک شنبه 12 شهريور 1391برچسب:, | 21:21 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : شنبه 11 شهريور 1391برچسب:, | 11:38 | نویسنده : nsm.lxb |
تاريخ : جمعه 10 شهريور 1391برچسب:, | 23:42 | نویسنده : nsm.lxb |

 

Solituda 

Redamdo por la via 
Como un pobre peregrino 
Encerrado en la puerta 
Que no me quede un amigo 
Y estami mar amarrada 
Abandonada y solito 
Pero mi vida , se enclavara 
Se enclavara como las aguas de un rio..... 
pero mi vida , se enclavara 
Como las aguas que un hombre 
He vivido.... 

تنهایی 
همچون یک آواره ی خانه به دوش 
در میان زندگی غلتیدم 
در پشت درب های بسته زندانی شده ام 
و هیچ دوستی برایم باقی نمانده 
و دریای وجودم محصور شده 
رها شده و تنهایم 
ولی زندگی ِ من به آن راه خواهد یافت 
همانند آب های رودخانه 
که به دریا می ریزند 
ولی زندگی ِ من به آن راه خواهد یافت 
همانند آب که انسان 
...به آن زنده است 

--- ---

تاريخ : جمعه 10 شهريور 1391برچسب:, | 11:59 | نویسنده : nsm.lxb |

 


A light descended on earth, 
I saw two footprints in the desert sands. 
Wherefr om had it come? 
And where was it going? 
Only two footprints were visible, 
Maybe somebody had stopped on the ground by mistake.
 
Suddenly the footprints started moving, 
Light followed the footprints, 
The footprints were lost. 
I watched myself fr om the opposite direction: 
A cavity was filled by death 
And I started to move in my dead corpse, 
I could hear the sound of my footsteps from distance, 
Maybe I was passing a desert. 
I was imbued with a lost expectation. 
Suddenly a light fell on my dead body 
And I resurrected with anxiety: 
Two footprints filled my existence. 
Wh erefrom had it come? 
Wh ere was it going? 
Only two footprints were visible 
Maybe somebody had stopped on the ground my mistake 
  
نام شعر : برخورد 
  
نوری به زمین فرود آمد 
نوری به زمین فرود آمد: 
دو جاپا بر شن‌های بیابان دیدم. 
از كجا آمده بود؟ 
به كجا می رفت؟ 
تنها دو جاپا دیده می شد. 
شاید خطایی پا به زمین نهاده بود.
 
ناگهان جاپاها براه افتادند. 
روشنی همراهشان می‌خزید. 
جاپاها گم شدند، 
خود را از روبرو تماشا كردم: 
گودالی از مرگ پر شده بود. 
و من در مرده خود براه افتادم. 
صدای پایم را از راه دوری می‌شنیدم، 
شاید از بیابانی می‌گذشتم. 
انتظاری گمشده با من بود. 
ناگهان نوری در مرده‌ام فرود آمد 
و من در اضطرابی زنده شدم: 
دو جاپا هستی‌ام را پر كرد. 
از كجا آمده بود؟ 
به كجا می‌رفت؟ 
تنها دو جاپا دیده می‌شد. 
شاید خطایی پا به زمین نهاده بود 

--- ---

تاريخ : جمعه 10 شهريور 1391برچسب:, | 11:55 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : جمعه 10 شهريور 1391برچسب:, | 10:46 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 16:7 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 14:44 | نویسنده : nsm.lxb |
تاريخ : چهار شنبه 8 شهريور 1391برچسب:, | 11:7 | نویسنده : nsm.lxb |

 

Bill Gates

If you born poor, it's not your mistake. But if you die poor it's your mistake.

بیل گیتس:

اگر فقیر به دنیا آمده‌اید، این اشتباه شما نیست اما اگر فقیر بمیرید، این اشتباه شما است.

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:56 | نویسنده : nsm.lxb |


And how beautiful these three important things
in life perspective Dr.Ali Shariati stated
و چه زیبا این سه چیز مهم در زندگی از دیدگاه دکتر علی شریعتی بیان شده

Do not rely on three things never
به سه چیز هرگز تکیه نکن

Pride
غرور

Lie
دروغ

Love
عشق

Gallop is human with pride
انسان با غرور می تازد

Be lost with telling lies
با دروغ می بازد

And dies with love
و با عشق می میرد 

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:50 | نویسنده : nsm.lxb |

 


Three things in life that, one gone never come back
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند

Time
زمان

Words
گفتار

Opportunity
موقعیت

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:47 | نویسنده : nsm.lxb |

 


When U Were 15 Yrs Old, I Said I Love U...
U Blushed.. U Look Down And Smile

وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی...

When U Were 20 Yrs Old, I Said I Love U...
U Put Ur Head On My Shoulder And Hold My Hand...
Afraid That I Might Dissapear...

ادامه مطلب...

--- ---

ادامه مطلب
تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:24 | نویسنده : nsm.lxb |

 

To realize The value of four years: Ask a graduate.
ارزش چهار سال را، از يک فارغ التحصيل دانشگاه بپرس.
To realize The value of one year: Ask a student who Has failed a final exam.
ارزش يک سال را، از دانش آموزي بپرس که در امتحان نهائي مردود شده است.
To realize The value of one month: Ask a mother who has given birth to a premature baby.
ارزش يک ماه را، از مادري بپرس که کودک نارس به دنيا آورده است.
To realize The value of one week: Ask an editor of a weekly newspaper.
ارزش يک هفته را، از ويراستار يک مجله هفتگي بپرس.
To realize The value of one hour: Ask the lovers who are waiting to meet.
ارزش يک دقيقه را، از کسي بپرس که به قطار، اتوبوس يا هواپيما نرسيده است.
To realize The value of one-second: Ask a person who has survived an accident.
ارزش يک ثانيه را، از کسي بپرس که از حادثه اي جان سالم به در برده است.
To realize The value of one millisecond: Ask the person who has won a silver medal in the Olympics.
ارزش يک ميلي ثانيه را، از کسي بپرس که در مسابقات المپيک، مدال نقره برده است

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 13:11 | نویسنده : nsm.lxb |

 

LOVE is like WAR

Easy to start……

Difficult to end……

Impossible to forget……

عشق مانند جنگ است

شروع آن آسانه

خاتمه دادن به آن مشکله

فراموش کردنش غیر ممکنه

..

--- ---

تاريخ : پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, | 12:47 | نویسنده : nsm.lxb |

 

--- ---

تاريخ : چهار شنبه 11 مرداد 1391برچسب:, | 22:52 | نویسنده : nsm.lxb |
صفحه قبل 1 صفحه بعد